سکوت میکنم حرفی باقی نمانده قلبم از سینه دارد بیرون می اید من چه دارم برایت تمام هستی ام در دستان توست نوازش کن مرا تا ارام گیرم در عمق وجودت تو را با هیچ تقسیم نخواهم کرد اری تو تنها از ان منی تویی که بودنت برایم دوست داشتنی است میخواهم تنها برای تو باشم دستانت را به دستانم بده و همراه شو کلبه عشقم از ان توست تنها هیز...مش خاموش است تو کبریت بزن انگاه هیچ نخواهم و مست میشوم از هر چه هست از ان توام یادت نرود.....
نظرات شما عزیزان: